خودپرورلغتنامه دهخداخودپرور. [ خوَدْ / خُدْ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) مربی نفس خود. || آنکه تربیت نفس خود کند. آنکه تربیت خود کند. || آنکه نزد خود درس خواند. (یادداشت مؤلف ).
تن پروریلغتنامه دهخداتن پروری . [ تَم ْ پ َرْ وَ ](حامص مرکب ) خودپروری و خودنوازی . (ناظم الاطباء).