خوشوقتلغتنامه دهخداخوشوقت . [ خوَش ْ / خُش ْ وَ ] (ص مرکب ) مسرور. شادان . خوشحال . (از یادداشت مؤلف ).
خوشوقت بودنلغتنامه دهخداخوشوقت بودن . [ خوَش ْ / خُش ْ وَ دَ ] (مص مرکب ) شادان بودن . مسرور بودن . (یادداشت مؤلف ). || راضی بودن . (یادداشت مؤلف ).
خوشوقت ساختنلغتنامه دهخداخوشوقت ساختن . [ خوَش ْ / خُش ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) مسرور کردن . شاد کردن . شادمان نمودن . (یادداشت مؤلف ). || راضی کردن . (یادداشت مؤلف ).