خوشچریgrazing preference 2واژههای مصوب فرهنگستانرغبت چرندگان به گونههای خاصی از گیاهان در هنگام چرا متـ . چرای گزینشی selective grazing
خوش رگلغتنامه دهخداخوش رگ . [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] (ص مرکب ) به کنایه بدرگ و بداصل . بدجنس . (یادداشت مؤلف ).
رگۀ خویشآمیختهinbred line, inbred strainواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که با آمیزش خویشاوندی مکرر در اکثر ژنهای آن جورزاگی (homozygosity) برقرار شده باشد
خیز رگیangioedema, angioneurotic edema, Quincke disease, Quincke edemaواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی در رگهای عمقی پوست و رگهای زیرجلدی و زیرمخاطی، در نتیجۀ افزایش نفوذپذیری و اتساع رگها
خوش رویلغتنامه دهخداخوش روی . [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] (حامص مرکب ) خوش رفتاری . نیکوروی . نیکوروشی . خوش روشی : هنوزم کهن سرو دارد نوی همان نقره خنگم کند خوشروی .نظامی .