لغتنامه دهخدا
خمان . [ خ َ ] (اِ) کمان تیراندازی و گویند کمان در اصل خمان بوده به اعتبار آنکه هر خانه از آن خمی دارد و بتغییر السنه «خاء» به «کاف » بدل شده است . (از برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ). || (نف ، ق ) خم شونده . (فرهنگ فارسی معین ). در حال خم شدن . || (ص ) پیچان . خم دار. ||