خافیلغتنامه دهخداخافی . (اِخ ) یکی از شعرای متأخر ایران است که منظومه ای بنام چهاردرویش دارد. (قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2012).
خافیلغتنامه دهخداخافی . (ع ص ) پنهان و پوشیده . (منتهی الارب ). ج ، خوافی . (منتهی الارب ). || (اِ) پری . (منتهی الارب ). ج ، خوافی .
يَتَرَقَّبُفرهنگ واژگان قرآنانتظار مي کشيد ("فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً يَتَرَقَّبُ ":ترسان و نگران در حالى که [حوادث تلخى را] انتظار مىکشيد از شهر بيرون رفت)
خائفاًیترقبلغتنامه دهخداخائفاًیترقب . [ ءِ فَن ْ ی َ ت َ رَق ْ ق َ ] (ع ق مرکب ) ترسان بر نفس خود و انتظاربرنده که کسی از پی او آید : فخرج منها خائفاً یترقب . (قرآن 28/21).
اسعدلغتنامه دهخدااسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن مهذب بن ابی الملیح مماتی (544 - 606 هَ .ق .). یکی از رؤسای اعیان و نویسندگان بزرگ منزلت و ادباء بارع است . وی عهده دار اعمال دولت و ریاست دیوان گردید. دارای خاطری وقاد و تیز بود.
ظهیرالدینلغتنامه دهخداظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ . ق . متولد شده و در سنه ٔ 565 هَ . ق . وفات یا