خیشیلغتنامه دهخداخیشی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به خیش که نوعی از کتان کلفت می باشد. (ازانساب سمعانی ). خیش ساز. کرباس باف . (ناظم الاطباء).
خیصیلغتنامه دهخداخیصی . [ خ َ صا ] (ع اِ) اندکی از گیاه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : اجتمعت خیصاهم ؛ گرد آمد متفرق آنها و با هم منضم شدند.