خلال خلیللغتنامه دهخداخلال خلیل . [ خ ِ ل ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )درخت آطریلال . رجوع به آطریلال در این لغت نامه شود.
خلاللغتنامه دهخداخلال . [ خ َ ] (ع اِ) غوره ٔ خرما. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
خلاللغتنامه دهخداخلال . [ خ َ ] (ع اِ) هر عارضه ای که شیرینی را ترش گرداند. || رطب در میان شاخه های خرمابن . (ناظم الاطباء).
خلاللغتنامه دهخداخلال . [ خ َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به ابوسلمه خلال در این لغت نامه و ابوسلمه حفص بن سلیمان در خاندان نوبختی عباس اقبال ص 65، 252 شود.
خلال دانلغتنامه دهخداخلال دان . [ خ ِ / خ َ ] (اِ مرکب ) قوطیی که در آن خلال دندان گذارند و یا جعبه ای که در آن خلال دندان قرار دهند. (یادداشت بخط مؤلف ).