خیاران دریاییلغتنامه دهخداخیاران دریایی . [ ن ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گروهی از موجودات دریازی می باشند. رجوع به جانورشناسی عمومی ج 1 ص 245 شود.
خیاریانلغتنامه دهخداخیاریان . (اِ) نام گروهی از گیاهان است . رجوع به گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 253 شود.
خیارانلغتنامه دهخداخیاران . (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، واقعدر 14 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ سنقر به کرمانشاه با 265 تن سکنه . آب
خیارانلغتنامه دهخداخیاران . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش طراهان شهرستان خرم آباد. واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 34 هزارگزی جنوب باختری راه خرم آباد به کوهدشت . با180</span
خیارگانلغتنامه دهخداخیارگان . [ رَ / رِ ] (اِ) برگزیدگان . منتخبان : خیارگان صف پیل آن سپه بگرفت نفایگان را پی کرد و خسته کرد و نزار.فرخی .
خیارانلغتنامه دهخداخیاران . (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، واقعدر 14 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ سنقر به کرمانشاه با 265 تن سکنه . آب
خیارانلغتنامه دهخداخیاران . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش طراهان شهرستان خرم آباد. واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 34 هزارگزی جنوب باختری راه خرم آباد به کوهدشت . با180</span
خیارانلغتنامه دهخداخیاران . (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، واقعدر 14 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ سنقر به کرمانشاه با 265 تن سکنه . آب
خیارانلغتنامه دهخداخیاران . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش طراهان شهرستان خرم آباد. واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 34 هزارگزی جنوب باختری راه خرم آباد به کوهدشت . با180</span