خیت شدنلغتنامه دهخداخیت شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . پس از بازماندن از دعوی خود. (یادداشت بخط مؤلف ).بور شدن . کنفتی بارآوردن .
عوارض خط پرسرنشینhigh-occupancy toll, HOTواژههای مصوب فرهنگستانعوارضی که از خودروهای تکسرنشینی اخذ میشود که از خطوط یا راههای مختص به خودروهای پرسرنشین عبور میکنند
خیت و پیتلغتنامه دهخداخیت و پیت . [ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) شرمنده و بور و مغلوب . رجوع به فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده شود.- خیت و پیت شدن ؛ خیت شدن . مغلوب و شرمنده و بور شدن .- خیت و پیت کردن ؛ در مسابقه و مباحثه و محاوره و امثال آن
خیوتلغتنامه دهخداخیوت . [ خ ُ ] (ع مص ) مصدر دیگر است برای خیت . (منتهی الارب ). منه : خات خیتا و خیوتاً. رجوع به خیت شود.
خیتلغتنامه دهخداخیت . (اِ) خط. (یادداشت بخط مؤلف ). خط روی زمین یا روی پارچه یا روی کاغذ و غیره . خیط.
خیتلغتنامه دهخداخیت . [ خ َ ] (ع مص ) کم و اندک کردن مال را (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).|| آواز کردن . مصدر دیگری است برای خیوت . (منتهی الارب ).
خیتلغتنامه دهخداخیت . (اِ) خط. (یادداشت بخط مؤلف ). خط روی زمین یا روی پارچه یا روی کاغذ و غیره . خیط.
خیتلغتنامه دهخداخیت . [ خ َ ] (ع مص ) کم و اندک کردن مال را (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).|| آواز کردن . مصدر دیگری است برای خیوت . (منتهی الارب ).
سنخیتلغتنامه دهخداسنخیت . [ س ِ خی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ) از یک سنخ بودن . به گونه و اصل همانندی داشتن .