خیشومیnasalواژههای مصوب فرهنگستانآوایی که در ادای آن مجرای گفتار در نقطهای مسدود گردد، ولی عبور هوا به خارج بدون برخورد با هیچ مانعی از راه بینی انجام شود
خیشومی بودنnasalityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا کیفیت یک آوا که در هنگام تولید آن بهطور همزمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود
خیشومی شدنnasalizationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آوایی که در طی آن بهطور همزمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود متـ . خیشومیشدگی
خیشومیشدهnasalizedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آن دسته از واکهها که در تولید آنها بهطور همزمان بخشی از هوا از دهان و بخشی از خیشوم خارج شود
خیشومی بودنnasalityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا کیفیت یک آوا که در هنگام تولید آن بهطور همزمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود
خیشومی شدنnasalizationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آوایی که در طی آن بهطور همزمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود متـ . خیشومیشدگی
تودماغیلغتنامه دهخداتودماغی . [ دَ] (ص نسبی ) صدائی که بخشی از آن از بینی برآید. خیشومی . (فرهنگ فارسی معین ): با صدائی تودماغی گفت ...
رسا 4sonorantواژههای مصوب فرهنگستاندر آواشناسی و واجشناسی، مشخصۀ آواهایی مانند واکهها و خیشومیها و کناریها و روانها که در تولید آنها مسیر عبور جریان هوا نسبتاً آزاد است و تارآواها در حال ارتعاشاند
خیشومی بودنnasalityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا کیفیت یک آوا که در هنگام تولید آن بهطور همزمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود
خیشومی شدنnasalizationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آوایی که در طی آن بهطور همزمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود متـ . خیشومیشدگی
خیشومیشدهnasalizedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آن دسته از واکهها که در تولید آنها بهطور همزمان بخشی از هوا از دهان و بخشی از خیشوم خارج شود