خیوتلغتنامه دهخداخیوت . [ خ ُ ] (ع اِ) بانگ . فریاد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خیوتلغتنامه دهخداخیوت . [ خ ُ ] (ع مص ) مصدر دیگر است برای خیت . (منتهی الارب ). منه : خات خیتا و خیوتاً. رجوع به خیت شود.
خط برآمدهhumped track, heaved trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی با ناهمواریهایی در نیمرخ طولی که به دلیل تعمیر ناقص و نگهداری نامناسب یا تورم ناشی از یخبندان بستر ایجاد میشود
عوارض خط پرسرنشینhigh-occupancy toll, HOTواژههای مصوب فرهنگستانعوارضی که از خودروهای تکسرنشینی اخذ میشود که از خطوط یا راههای مختص به خودروهای پرسرنشین عبور میکنند
خیتلغتنامه دهخداخیت . [ خ َ ] (ع مص ) کم و اندک کردن مال را (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).|| آواز کردن . مصدر دیگری است برای خیوت . (منتهی الارب ).