دارالبقاءفرهنگ فارسی معین(رُ بَ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - سرای پایداری . 2 - (کن .) عالم آخرت ، جهان دیگر. مق دارالفناء.
دارالبقاءلغتنامه دهخدادارالبقاء. [ رُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) جهان دیگر و بهشت : دارالفناء کوی مرمت نمیکنندبرخیز تا عمارت دارالبقا کنیم . سعدی .رجوع به دارالاخرة شود.
مرمت کردنلغتنامه دهخدامرمت کردن . [ م َ رَم ْ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) التیام دادن . اصلاح کردن . ترمیم کردن . تعمیر. (از منتهی الارب ) : دارالفناء کوی مرمت نمی کنندبرخیز تا عمارت دارالبقا کنیم .سعدی (از نسخه ٔ خطی کهن ).