نظریۀ قیمتگذاری داراییasset pricing theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به تبیین قیمت داراییهای مالی در دنیایی نامطمئن میپردازد
عرضيدیکشنری عربی به فارسیتصادفي , اتفاقي , غير مترقبه , عرضي(ارازي) ضمني , عارضي , غير اساسي , پيش امدي , داراي مبداء خارجي , بيروني , خارجي , فرعي , جزءي , ضميمه , وابسته به فرصت يا موقعيت , مربوط به بعضي از مواقع يا گاه و بيگاه
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.