نظریۀ قیمتگذاری داراییasset pricing theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به تبیین قیمت داراییهای مالی در دنیایی نامطمئن میپردازد
کمآورده [درموردانسان]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ورده [درموردانسان]، دارای کاستی، غافل، کممایه، منفی، ازکار افتاده، ضعیف، بیثمر، ناکارآ نیازمند، محتاج بیکفایت، ناموفق گمراه، منحرف، پرت ناقص بدسلیقه ◄آدم بیذوق کهتر
ناموفقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ناموفق، ناکام، دستخالی، بدبیار، مفلوک ورشکسته، شکستخورده▼ ناکامیاب، بازنده▲، سرخورده، واخورده، ناکام درمانده، فرومانده، مستأصل، وامانده، مانده، سرگشته، عاجز، بیکفایت، دارای کاستی، کمآورده بدبخت، بیچاره، حیران، متحیر، خسته، کوفته، ناتوان، بیرمق واپسزده شده مشروط، رفوزه، مردود
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.