دارماند درشتheavy slashواژههای مصوب فرهنگستاندارماندهایی شامل بینههای برداشتنشده و کندههای ریشهکنشده و ساقههای شکسته یا ریشهکنشده و چوبهای سنگین
دارماندslash 1واژههای مصوب فرهنگستانآنچه از درخت پس از افکندن و شاخهزنی و پوستکنی و بهینهبُری یا پس از توفان و حریق و کتزنی در جنگل بر جای ماند
دارماند ریزlight slashواژههای مصوب فرهنگستاندارماندهایی شامل شاخههای سبک و سرشاخهها و برگها و خردهچوبها
دفع دارماندslash disposal, brush disposalواژههای مصوب فرهنگستانتیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری
دارماندslash 1واژههای مصوب فرهنگستانآنچه از درخت پس از افکندن و شاخهزنی و پوستکنی و بهینهبُری یا پس از توفان و حریق و کتزنی در جنگل بر جای ماند
دارماندslash 1واژههای مصوب فرهنگستانآنچه از درخت پس از افکندن و شاخهزنی و پوستکنی و بهینهبُری یا پس از توفان و حریق و کتزنی در جنگل بر جای ماند
دفع دارماندslash disposal, brush disposalواژههای مصوب فرهنگستانتیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری