دارهلهلغتنامه دهخدادارهله . [ هَِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) اسم هندی عروق الصباغین . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). دارویی گیاهی است .
دارعلاییلغتنامه دهخدادارعلایی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان واقع در 42هزارگزی جنوب باختری بهبهان و ده هزارگزی باختر راه شوسه ٔ آغاجاری بهبهان . محلی است دشت ، گرمسیر و مالاریایی که سکنه ٔ آن 75</span