دالابلغتنامه دهخدادالاب . (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. واقع در 6هزارگزی باختری کوهدشت و 6هزارگزی شمال باختری راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت . جلگه و معتدل و مالاریائی است و دارای <span class="hl"
دلابلغتنامه دهخدادلاب . [ دُل ْ لا ] (اِ) صندوقچه که در دیوار نصب نمایند. (آنندراج ). دولاب . دولابچه . رجوع به دولاب شود.
دالبلغتنامه دهخدادالب . [ ل ِ ] (ع اِ) خدرک آتش که فرونمیرد. (منتهی الارب ). شراره ٔ آتش که دیر پاید.
دولابلغتنامه دهخدادولاب . (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس در 100هزارگزی باختر قشم سر راه مالرو باسعید به قشم با 410 تن سکنه . آب آن از چاه و باران و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" di
دالابهلغتنامه دهخدادالابه . [ ب َ /ب ِ ] (اِ) شاگردانی که آنان را در قراول میگذارند. (ناظم الاطباء). قراول که عرب طلایع گوید : انجم رخشان که شب با مشعله بهر پاس خلوتت دالابه است . ؟ (از شعوری ج <span class="
دالابهلغتنامه دهخدادالابه . [ ب َ /ب ِ ] (اِ) شاگردانی که آنان را در قراول میگذارند. (ناظم الاطباء). قراول که عرب طلایع گوید : انجم رخشان که شب با مشعله بهر پاس خلوتت دالابه است . ؟ (از شعوری ج <span class="