دایاقلغتنامه دهخدادایاق . (اِخ ) دایاک . نام قومی از مردم بومی جزیره ٔ بورنئو از جزایربحر اقیانوس آرام . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
دایاقلغتنامه دهخدادایاق . (ترکی ، اِ) کلمه ٔ ترکی است به معنی مطلق تکیه و قائمه و اختصاصاً چوبی که بپای درخت یا گلبن زنند و بندند تا درخت یا گلبن از باد یا بسیاری بار نیفتد و یا شاخه های آن نشکند. شمع. قائمه . هاچه .
داغ بالای داغلغتنامه دهخداداغ بالای داغ . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از رسیدن مصائب پی درپی است . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). دردی پس دردی . رنجی پس رنجی دیگر. تعب و المی بدنبال الم و تعبی دیگر.
هاچهلغتنامه دهخداهاچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) دایاق . چوب که سر آن دو شاخ است و به زیر شاخ درخت و امثال آن زنند تا فرونیفتد و بشکند. تلفظ دیگر آن خاچه است .