دایتیکلغتنامه دهخدادایتیک .(اِخ ) (رود) آمویه . جیحون . رجوع به آمویه و جیحون ورجوع به دایتی و فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 71 شود.
داتیکلغتنامه دهخداداتیک . (ص نسبی ) منسوب به دات ، داد، عدل یعنی قانونی و این شکل پهلوی نسبت به «داد» است ، «دادی ».
داتیک نسکلغتنامه دهخداداتیک نسک . [ ن َ ] (اِخ ) نسک قانونی ؛ گنباسرنیجت و نیکاتوم و سکاتوم نسک از نسکهای داتیک بشمار میرفته اند. (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 255). و رجوع به مزدیسنا تألیف دکتر معین ص 124<
دوتیغلغتنامه دهخدادوتیغ. [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارای دوتیغه . || شمشیر دودمه .(ناظم الاطباء). دارای دولبه . دارای دودم (شمشیر).
دایتیلغتنامه دهخدادایتی . (اِخ ) (رود) نام رودی به آریاویج . صورت اوستائی نام رودی که امروزه به جیحون یا آمویه و یا وهرود و یا به رود و یا آمودریاموسوم است . دایتیک . رجوع به مزدیسنا ج 1 ص 50 شود.