دایرۀ گردشturning circleواژههای مصوب فرهنگستانمسیری دایرهای که شناور با گرداندن کامل سکان به یک سمت و با تمام سرعت طی میکند
کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
برونسُرشskidواژههای مصوب فرهنگستانسُر خوردن هواگَرد به سمت بیرون دایرۀ گردش، در حین دور زدن در هنگام پرواز
درونسُرشslip 1واژههای مصوب فرهنگستانسُر خوردن هواگَرد به سمت داخل دایرۀ گردش، در حین دور زدن در پرواز
زاویۀ رانهdrift angleواژههای مصوب فرهنگستاندر شناور درحالگردش، زاویۀ بین سر شناور و خط مماس بر دایرۀ گردش
دستبند بستنلغتنامه دهخدادستبند بستن . [ دَ ب َ ب َ ت َ ](مص مرکب ) حلقه بستن . صف زدن به دایره : گردش همه دستبند بستندسر بر سر دستها نشستند.نظامی .
گاهلغتنامه دهخداگاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فردوسی .باده ای چون گلاب روشن و تلخ مانده در خم ز گا