دیموندلغتنامه دهخدادیموند. [ وَ ] (اِخ ) مخفف دیماوند است که نام کوه دماوند باشد. (برهان ). رجوع به دماوند شود.
ضمانتفرهنگ فارسی عمید۱. ضامن شدن؛ کفیل شدن؛ بر عهده گرفتن.۲. [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاهبهگاه شدت کند و موجب زمینگیری شود.
ضمانتلغتنامه دهخداضمانت . [ ض َ ن َ ] (ع اِمص ) پذرفتاری . پذیرفتاری . تاوان داری . پایندانی . (مجمل اللغة). ذِمامة. (منتهی الارب ). ضمان . کفالت . || حُب ّ. (منتهی الارب ). || برجاماندگی . (منتهی الارب ). زمین گیری .