دبوریلغتنامه دهخدادبوری . [دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دبور. || در تداول عامه ، لات . ولگرد. بی سر و بی پا. لات ولوت . آسمان جل .
دباریلغتنامه دهخدادباری . [ دُ ] (اِخ ) (کنتس ...) معشوقه ٔ لوئی پانزدهم . متولد در وُکولر به سال 1743 و مقتول بوسیله ٔ گیوتین در انقلاب کبیر فرانسه بسال 1793 م . و رجوع به باری شود.
دباری هیامیملغتنامه دهخدادباری هیامیم . [ دِ هََ ] (اِخ ) تواریخ الایام . دیوان الایام . (ابن الندیم ). نام کتابی از تورات .
دبوریهلغتنامه دهخدادبوریه . [ دَب ْ بو ری ی َ ] (اِخ ) شهریست نزدیک طبریه . (منتهی الارب ). در ناحیه ٔ اردن بنزدیکی دریاچه ٔ طبریه قصبه ای است . (قاموس الاعلام ترکی ). از اعمال اردن است بحدود طبریه . (معجم البلدان ).
دبوریهواژهنامه آزاددبوریه لغت نامه دهخدا دبوریه . [ دَب ْ بو ری ی َ ] (اِخ ) شهریست نزدیک طبریه . (منتهی الارب ). در ناحیه ٔ اردن بنزدیکی دریاچه ٔ طبریه قصبه ای است . (قاموس الاعلام ترکی ). از اعمال اردن است بحدود طبریه . (معجم البلدان ).
دبوریهلغتنامه دهخدادبوریه . [ دَب ْ بو ری ی َ ] (اِخ ) شهریست نزدیک طبریه . (منتهی الارب ). در ناحیه ٔ اردن بنزدیکی دریاچه ٔ طبریه قصبه ای است . (قاموس الاعلام ترکی ). از اعمال اردن است بحدود طبریه . (معجم البلدان ).
دبوریهواژهنامه آزاددبوریه لغت نامه دهخدا دبوریه . [ دَب ْ بو ری ی َ ] (اِخ ) شهریست نزدیک طبریه . (منتهی الارب ). در ناحیه ٔ اردن بنزدیکی دریاچه ٔ طبریه قصبه ای است . (قاموس الاعلام ترکی ). از اعمال اردن است بحدود طبریه . (معجم البلدان ).