دیرآیندlate mover, late entrant, late comerواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که دیرتر از رقبای خود وارد بازار جدید میشود
اقلام دیرآیندlong lead itemsواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی از تجهیزات پروژه که برای طراحی و ساخت آنها زمان طولانی لازم است و نیازمند تصمیمگیری و پرداختهای زودهنگام است
دروندلغتنامه دهخدادروند. [ دَرْ وَ ] (اِمرکب ) چنگک و قلاب که به عربی معلاق خواند. (از برهان ). چنگک و قلاب . (لغت محلی شوشتر - نسخه ٔ خطی ). || دلوند، و آن چوبی است که از بالا به عرض درکشند و در را بدان آویزند. (لغت محلی شوشتر - نسخه ٔ خطی ). || نجاف (به خراسان ). (از یادداشت مرحوم دهخدا). در
درآیندهلغتنامه دهخدادرآینده . [ دَ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی از درآمدن . داخل شونده . واردشونده .بدرون آینده . داخل . (دهار). سالک . میخَط. (منتهی الارب ). وارد. (دهار). هادف . (منتهی الارب ) : خورشید سپهر و کرم و جود و سخائی
درآیندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ده، بهموقع خود، دربلندمدت، نهایتاً، انشاالله، بهزودی، الآن است که ...، بعداً، همینروزها، متعاقباً ازقضا احتمالاً
برهمنمودهsuperimposedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی دو یا چند تصویر که بر روی هم قرار گیرند و بهطور همزمان به نمایش درآیند
برهمنماییsuperimpositionواژههای مصوب فرهنگستانجلوهای تصویری در سینما و تلویزیون که در آن دو یا چند تصویر بر روی هم قرار گیرند و بهطور همزمان با هم نمایش درآیند
بهمنِ سنگrock avalancheواژههای مصوب فرهنگستانجریان فروشیب سریع قطعات سنگ که در طی آن قطعات سنگ ممکن است خردتر شوند یا بهصورت گرد درآیند
آبانگاهفرهنگ فارسی معین(اِمر.) 1 - نام روز دهم از ماه فروردین . گویند اگر در این روز باران ببارد آبانگاه مردان است و مردان به آب درآیند و اگر نبارد آبانگاه زنان باشد و ایشان به آب درآیند و این عمل را بر خود شگون و مبارک دانند. 2 - نام ایزد موکل بر آب .
درآیندهلغتنامه دهخدادرآینده . [ دَ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی از درآمدن . داخل شونده . واردشونده .بدرون آینده . داخل . (دهار). سالک . میخَط. (منتهی الارب ). وارد. (دهار). هادف . (منتهی الارب ) : خورشید سپهر و کرم و جود و سخائی