ترجمه مقاله

درازدست

derāzdast

۱. کسی که دست‌های دراز داشته باشد.
۲. [مجاز] متعدی؛ متجاوز.
۳. [قدیمی، مجاز] شخص مسلط و چیره و غالب.
۴. [قدیمی، مجاز] حریص؛ طماع.

۱. متجاسر، متجاوز، متعدی، متغلب
۲. دستدراز
۳. آزمند، حریص، طماع

ترجمه مقاله