دراگوتلغتنامه دهخدادراگوت . [ دْرا / دِ ] (اِخ ) (در مآخذ اروپائی ) شهرت طورغود علی پاشا دریازن ترک . از 1553 م . بین دریازنانی که در دریای اژه به کشتی های ونیزی دستبرد می زدند، شهرت یافت . جنووائی ها در <span class="hl" dir="l
ضراوتلغتنامه دهخداضراوت . [ ض َ وَ ] (ع مص ) ضَری . ضَراءة. آزمند و حریص گردیدن . (منتهی الارب ). سخت حریص شدن . (زوزنی ) : ضراوت سفها در افساد حال و اتلاف مال رعیت زیادت می گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 383). قوت و ضراوت ابوعبداﷲ طائی د
درودلغتنامه دهخدادرود. [ دُ ] (اِ) (در قدیم با واو مجهول ) چوب و درخت و تخته ، واز این جهت چوب تراش را درودگر گویند. (از برهان ).
درودلغتنامه دهخدادرود. [ دُ ] (اِ) نام روز پنجم از خمسه ٔ مسترقه ٔ سالهای ملکی . (برهان ) (جهانگیری ).