خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخت فيلوژنتيک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پوست درخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ← دارپوست
-
tree age
سن درخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سن کل ساقۀ روزمینی درخت برحسب سال
-
down tree
درخت افتاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که به علت ریشهکن شدن یا شکستگی ساقه یا قطع شدن عمدی فروافتاده است
-
windfall, blowdown, windthrow
درخت بادافتاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که براثر وزش باد ریشهشکن یا شکسته شده است متـ . بادافتاده
-
relascope, Relaskop (de.)
درختبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ابزاری دستی برای اندازهگیری قطر و ارتفاع و سطح مقطع درخت در ارتفاعات مختلف
-
dominant 2
درخت چیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاجپوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد
-
family tree
درخت خانوادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نموداری که نشاندهندۀ مجموعۀ روابط خویشاوندی زبانهای یک خانوادۀ زبانی است
-
suppressed, overtop, completely suppressed
درخت زبون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که تاج آن در لایههای پایینی تاجپوشش قرار دارد، ستاکهای انتهایی آن آزاد نیست و رشدش بسیار کند است
-
tree of life
درخت زندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقشی تجریدی و مسبک از درخت با مفهومی آیینی که تاریخ پیدایی آن به هزارۀ چهارم پیش از میلاد در میانرودان میرسد؛ این نقش تا هزارۀ دوم در سرتاسر آسیای غربی و حوزۀ مدیترانه گسترش یافته بود و نمود کلی آن در دینهای متأخر نیز به چشم میخورد...
-
green tree
درخت زنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درخت سبز و درحالرشد
-
emergent
درخت سرافراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاجپوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد
-
predominant
درخت سرور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد
-
dendrometer
درختسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] 1. در مفهوم عام، هر ابزاری برای اندازهگیری و برآورد ابعاد درختان یا بینهها 2. ابزاری برای اندازهگیری قطر درختان یا بینهها
-
dendrology
درختشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از علم جنگلداری که به تشخیص و ردهبندی سامانمند درختان میپردازد
-
arboricide
درختکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] مادهای شیمیایی که از آن برای از بین بردن درختها و درختچهها استفاده میشود