دردزداanalgesicواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که بدون از بین بردن هوشیاری موجب کاهش احساس درد میشود متـ . مسکن
دردزُدای بیمارپایpatient controlled analgesiaواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه تسکیندهندة درد حاد که با استفاده از آن بیمار میتواند بدون نیاز به دیگران در هنگام درد با فشردن دکمهای داروی مسکن را به بدن خود برساند اختـ . دردپای PCA متـ . پمپ مسکن
دردزدای مخدرnarcotic analgesic, opiate analgesic, opioid analgesicواژههای مصوب فرهنگستانهریک از ترکیباتی که با اتصال به گیرندههای افیونوارهای مانع احساس درد میشود متـ . مسکن مخدر
دردزدای ضدالتهاب غیراستروئیدی، مسکن ضدالتهاب غیراستروئیدیnonsteroidal antiinflammatory analgesic, NSAIAواژههای مصوب فرهنگستان← داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی
دردزدهلغتنامه دهخدادردزده .[ دَ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) دارای درد. دردمند. مریض . علیل . خسته . بیمار. رنجور. (ناظم الاطباء). آفت رسیده . دردناک . (آنندراج ). دردرسیده . درددیده : این مقدار ندانستند که چون حشمت رایت عالی از آن دیار دور