درستنمایی کاذبquasi likelihoodواژههای مصوب فرهنگستانتابعی که بهجای لگاریتم درستنمایی معمولی، در مواردی به کار میرود که در آن امکان در نظر گرفتن فرض توزیعی مشخص برای مشاهدات وجود نداشته باشد متـ . محتملنمایی کاذب
درشتنماییangular magnificationواژههای مصوب فرهنگستاننسبت زاویۀ دید یک شیء با دستگاه نوری بر زاویۀ دید همان شیء بدون دستگاه نوری
اصل درستنماییlikelihood principleواژههای مصوب فرهنگستاناصلی ناظر بر این که همۀ اطلاعات موجود در دادهها دربارۀ یک مدل آماری، در تابع درستنمایی (likelihood function) آن قرار دارد متـ . اصل محتملنمایی
اصل درستنماییlikelihood principleواژههای مصوب فرهنگستاناصلی ناظر بر این که همۀ اطلاعات موجود در دادهها دربارۀ یک مدل آماری، در تابع درستنمایی (likelihood function) آن قرار دارد متـ . اصل محتملنمایی