فرضیة دیراکDirac hypothesis, Dirac-Jordan hypothesis, Dirac principleواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای مبنی بر اینکه مقادیر ثابتهای طبیعت، مانند ثابت جهانی گرانش و ثابت پلانک و بار بنیادی در طول زمان تغییر میکنند و تابعی از عمر عالماند
دیرک بازوتلسکوپیweldless derrick, telescopic derrickواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دیرک بازولولهای که بازوی آن از یک لولة فولادی بیدرز با قطرهای متفاوت در طول ساخته شده است متـ . دیرک تلسکوپی
کلاهک دیرکderrick cap piece, derrick head fittingواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی فلزی که، برای اتصال قرقرههای مختلف به دیرک، بر سردیرک بازولولهای نصب میشود
سکوی دیرکderrick stool, derrick table, mast table, boom tableواژههای مصوب فرهنگستانسکویی که پای دیرک و ملحقات آن بر روی آن سوار میشود
دریای دیراکDirac seaواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از حالتهای انرژی منفی که از حل معادلة دیراک به دست میآید
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ رَ / دَ ] (اِ صوت ) حکایت آوازِ خوردن چیزی سخت بر چیزی دیگر.- دَرْق دَرْق ؛ حکایت آواز خوردن دو چیز سخت با فاصله به هم .- دَرَق دَرَق ؛ حکایت آواز خوردن دو چیز سخت پیاپی به
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ رَ ] (اِخ ) نام شهری است در نزدیکی سمرقند وآن دو قسمت است ، علیا و سفلی . (از معجم البلدان ).
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ ] (اِخ ) دهی است به مرو، و از آن ده است ابوجعفر درقی شیخ سمعانی . (از منتهی الارب ).
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از حومه ٔ بخش مرکزی زنوز شهرستان مرند واقع در 19 هزارگزی شمال خاوری مرند و 2 هزارگزی راه شوسه و خط آهن مرند - جلفا، با 207 تن سکنه . آب آن از چ
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ رَ ] (اِخ ) نام شهری است در نزدیکی سمرقند وآن دو قسمت است ، علیا و سفلی . (از معجم البلدان ).
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ ] (اِخ ) دهی است به مرو، و از آن ده است ابوجعفر درقی شیخ سمعانی . (از منتهی الارب ).
درقلغتنامه دهخدادرق . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از حومه ٔ بخش مرکزی زنوز شهرستان مرند واقع در 19 هزارگزی شمال خاوری مرند و 2 هزارگزی راه شوسه و خط آهن مرند - جلفا، با 207 تن سکنه . آب آن از چ