درندشتواژهنامه آزاددشت وسیع، کنایه از جای بزرگ؛ واژه ای است دوتباره، مرکب از درین ترکی، به معنی ژرف و گسترده، و دشت فارسی.
درشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، گسترده، وسیع، درندشت، پرظرفیت، جادار، کلان، هنگفت، معتنابه، بدقواره، یغور، دکل، گنده، عریض، ماکروسکوپی، عظیم