درونیگرایی اخلاقیethical internalismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی مبتنی بر اینکه انگیزة فعل اخلاقی جزء مقوّم توجیه اخلاقی آن عمل است متـ . درونیگرایی انگیزشی motivational internalism
درونیگرایی معرفتیepistemological internalismواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای در باب توجیه معرفتی مبتنی بر اینکه توجیه یک باور منوط است به دسترسی شخص به فرایندهای شناختی صحیحی که تولیدکنندة آن باور بوده است
درون گراییفرهنگ فارسی عمید۱. (روانپزشکی) توجه دادن فکر و علاقه به باطن خویش به جای اندیشه و توجه به جهان خارج.۲. به درون خود فرورفتن.