فرهنگ فارسی عمید
۱. زندان.۲. (اسم مصدر) بازداشتن؛ زندانی کردن؛ بازداشت.⟨حبس ابد (مؤبد): (حقوق) نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد.⟨حبس انفرادی: (حقوق) نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن جدا از سایر زندانیان باشد.⟨حبس با اعمال شاقه: (حقوق) نوعی حبس که محکوم ب