دعملغتنامه دهخدادعم . [ دَ ] (ع مص ) فرانهادن ستون را، یا ستون کج شده را راست کردن . (از منتهی الارب ). ستون فا چیزی نهادن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ستون نهادن چیزی را هنگام خم شدن ، یا ستون نهادن چیزی را تا خم نشود. (از اقرب الموارد). || گرد آمدن با زن ، یا سپوختن نره را در ش
دعملغتنامه دهخدادعم . [ دَ ] (ع اِ) قوت و فربهی ، و از آن جمله است که گویند: «لا دعم بفلان » یعنی او را نه نیرو و نه فربهی است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیه و گوشت ، گویند: جاریة ذات دعم ؛یعنی دارای گوشت و پیه . (از اقرب الموارد). || مال بسیار. (از ذیل اقرب الموارد از قاموس )
دعمدیکشنری عربی به فارسیتحمل کردن , حمايت کردن , متکفل بودن , نگاهداري , تقويت , تاييد , کمک , پشتيبان زير برد , زير بري , پشتيباني کردن
بادگیر سپر جلوair dam, bumper air damواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
دحملغتنامه دهخدادحم . [ دَ ] (ع مص ) سخت راندن . (از منتهی الارب ). || آرمیدن و گردآمدن با زن . (منتهی الارب ). بقوت گردآمدن . (زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). || صاحب نشوء اللغةگوید: مدح چون قلب شود حمد گردد و چون بار سوم قلب شود حدم گردد و در مرتبه ٔ چهارم بصورت دحم درآید و در مرحله ٔ پنجم صو
دعمتانلغتنامه دهخدادعمتان . [ دِ م َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ دعمة. رجوع به دعمة شود. || دو چوب چرخ چاه . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). دعامتان . و رجوع به دعامتان شود.
دعمصةلغتنامه دهخدادعمصة. [ دَ م َ ص َ ] (ع مص ) دعموصناک گردیدن آب . (از منتهی الارب ). بسیار شدن دعموص و کفچلیزک در آب . (از اقرب الموارد). و رجوع به دعموص شود.
دعمظةلغتنامه دهخدادعمظة. [ دَ م َ ظَ ] (ع مص ) در شر و بدی انداختن کسی را. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || داخل کردن همه ٔ نره را در شرم زن . (از منتهی الارب ).
دعموصلغتنامه دهخدادعموص . [ دُ ] (ع اِ) جانورکی است یا کرمی است سیاه که در پارگین ها وقت فرورفتن آب آن پیدا شود و آنرا به فارسی کفچلیز نامند. (منتهی الارب ). کفچلیزک . (دهار). جانورکی یا کرمی است سیاه رنگ که در غدیرها هنگام خشک شدن آب آن بوجود آید و برخی گویند کرمی است دوسر که هنگام اندک شدن آ
دعموظلغتنامه دهخدادعموظ. [ دُ ] (ع ص ) بدخو. (منتهی الارب ). کج خلق . (ناظم الاطباء). سی ءالخلق . (ذیل اقرب الموارد از لسان ).
دعمتانلغتنامه دهخدادعمتان . [ دِ م َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ دعمة. رجوع به دعمة شود. || دو چوب چرخ چاه . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). دعامتان . و رجوع به دعامتان شود.
دعمصةلغتنامه دهخدادعمصة. [ دَ م َ ص َ ] (ع مص ) دعموصناک گردیدن آب . (از منتهی الارب ). بسیار شدن دعموص و کفچلیزک در آب . (از اقرب الموارد). و رجوع به دعموص شود.
دعمظةلغتنامه دهخدادعمظة. [ دَ م َ ظَ ] (ع مص ) در شر و بدی انداختن کسی را. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || داخل کردن همه ٔ نره را در شرم زن . (از منتهی الارب ).
دعموصلغتنامه دهخدادعموص . [ دُ ] (ع اِ) جانورکی است یا کرمی است سیاه که در پارگین ها وقت فرورفتن آب آن پیدا شود و آنرا به فارسی کفچلیز نامند. (منتهی الارب ). کفچلیزک . (دهار). جانورکی یا کرمی است سیاه رنگ که در غدیرها هنگام خشک شدن آب آن بوجود آید و برخی گویند کرمی است دوسر که هنگام اندک شدن آ
دعموظلغتنامه دهخدادعموظ. [ دُ ] (ع ص ) بدخو. (منتهی الارب ). کج خلق . (ناظم الاطباء). سی ءالخلق . (ذیل اقرب الموارد از لسان ).
مدعملغتنامه دهخدامدعم . [ م ُدْ دَ ع ِ ] (ع ص ) آنکه تکیه می کند بر چیزی . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). نعت فاعلی است از ادعام . رجوع به ادعام شود.