دلنوازلغتنامه دهخدادلنواز. [ دِ ن َ ] (نف مرکب ) دل نوازنده . نوازنده ٔ دل . خاطرنواز. مشفق . تسلی دهنده . (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه دل را نوازش دهد. آنکه باعث تسلی خاطر شود. دلنشین : بت دلنواز و می خوشگوارپرستید و آگه نبد او ز کار. فردوس
دلنوازفرهنگ نامها(تلفظ: del navāz) (به مجاز) مایهی آرامش دل ، آرامش بخش ؛ (در قدیم) نوازشگر، مهربان و دلسوز ، محبوب و معشوق .
دلنوازلغتنامه دهخدادلنواز. [ دِ ن َ ] (نف مرکب ) دل نوازنده . نوازنده ٔ دل . خاطرنواز. مشفق . تسلی دهنده . (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه دل را نوازش دهد. آنکه باعث تسلی خاطر شود. دلنشین : بت دلنواز و می خوشگوارپرستید و آگه نبد او ز کار. فردوس
دلنوازفرهنگ نامها(تلفظ: del navāz) (به مجاز) مایهی آرامش دل ، آرامش بخش ؛ (در قدیم) نوازشگر، مهربان و دلسوز ، محبوب و معشوق .
دلنوازلغتنامه دهخدادلنواز. [ دِ ن َ ] (نف مرکب ) دل نوازنده . نوازنده ٔ دل . خاطرنواز. مشفق . تسلی دهنده . (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه دل را نوازش دهد. آنکه باعث تسلی خاطر شود. دلنشین : بت دلنواز و می خوشگوارپرستید و آگه نبد او ز کار. فردوس