دلاصةلغتنامه دهخدادلاصة. [ دَ ص َ ] (ع مص ) نرم و تابان گردیدن زره . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) نرمی و تابانی . (ناظم الاطباء).
دلواپسیفرهنگ فارسی عمیدنگرانی؛ تشویش: ◻︎ چه فارغند ز دلواپسی عزیزانی / که دل به عشوۀ زیبای بیوفا ندهند (صائب: لغتنامه: دلواپسی).
دلواپسیدیکشنری فارسی به انگلیسیalarm, anxiety, apprehension, care, concern, disquiet, fear, foreboding, inquietude, oppression, presentiment, qualm, solicitude, stew, suspense, sweat, tension, trouble, worriment, worry