خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دماسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دماسنج
/damāsanj/
معنی
آلتی که درجۀ حرارت را معین کند؛ میزانالحراره؛ ترمومتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
thermometer
-
جستوجوی دقیق
-
دماسنج
مهندسی شیمی
Thermometer
-
thermometer
دماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم جَوّ] ابزاری برای اندازهگیری دما با استفاده از تغییر خواص فیزیکی مواد براثر گرما
-
دماسنج
لغتنامه دهخدا
دماسنج . [ دَ س َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) میزان الحراره . اسبابی برای اندازه گیری دما. هر یک از خواص فیزیکی یک ماده را که تابع دمای آن باشد می توان برای اندازه گیری دما بکار برد، از آن جمله است حجم یک مایع یا گاز در تحت فشار ثابت فشار یک گاز در ...
-
دماسنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (فیزیک) damāsanj آلتی که درجۀ حرارت را معین کند؛ میزانالحراره؛ ترمومتر.
-
دماسنج
فرهنگ فارسی معین
(دَ. سَ) (اِ.) میزان الحراره ، آلتی جهت اندازه گرفتن درجة حرارت .
-
دماسنج
دیکشنری فارسی به انگلیسی
thermometer
-
واژههای مشابه
-
thermometer support
پایۀ دماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری که دماسنجهای کمینه و بیشینه را در وضعیت مناسب برای اندازهگیری در ابزارپوش نگهداری میکند
-
water thermometer
دماسنج آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← دماسنج دریایی
-
electronic thermometer
دماسنج الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی با مداربندی الکترونیکی برای آشکارسازی تغییرات ناشی از دما در عنصر گرمایی و نمایش رقمی دمای مربوط
-
electrical thermometer
دماسنج الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی که در آن از عنصر مبدل دارای خواص الکتریکی وابسته به حالت گرمایی آن عنصر برای سنجش دما استفاده میشود
-
spirit thermometer, alcohol thermometer, alcohol-in-glass thermometer
دماسنج الکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم جَوّ] نوعی دماسنج مایعی شیشهای که در آن مایع دماسنج، مادهای آلی مانند الکل است
-
Bourdon tube thermometer
دماسنج بوردُن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی دماسنج دارای لولۀ بوردن که لولۀ آن با مایع خاصی پر شده است
-
maximum thermometer
دماسنج بیشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی دماسنج که بیشترین مقدار دما را در بازۀ زمانی معین نشان میدهد
-
attached thermometer
دماسنج پیوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی که برای اندازهگیری دمای کارکرد ابزارها به آنها متصل میشود