فرهنگ فارسی عمید
۱. [عامیانه] زیرک؛ زرنگ.۲. [عامیانه] حیلهگر.۳. [قدیمی] بیباک؛ بیقید؛ لاابالی.۴. [قدیمی] پست و فرومایه.۵. (تصوف) [قدیمی] آنکه در باطن پاکتر و پرهیزکارتر از صورت ظاهر باشد؛ کسی که تظاهر به عملی یا حالتی درخور ملامت کند و در باطن شایان ستایش باشد: ◻︎ عیب رندان مکن ای زاهد پ