دودارهلغتنامه دهخدادوداره . [ دُ رِ ] (اِخ ) دهی از بخش دلفان شهرستان خرم آباد با 420 تن سکنه . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
سنت دودورهایtwo-term traditionواژههای مصوب فرهنگستانروالی که در آن تصدی مقام ریاستجمهوری حداکثر به دو دورۀ متوالی محدود میشود
دادیاریلغتنامه دهخدادادیاری . [ دادْ ] (حامص مرکب ) عمل دادیار. یاری عدالت کردن . || شغل دادیاری یعنی شغل معاونت قضائی مدعی العموم .
دوپایداریbistabilityواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی یک سامانه برای حضور در دو حالت پایا پیش از رسیدن به یک حالت پایدار