دورة تناوب مداری،دورة مداریorbital periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان یک دور کامل ماهواره یا جسم مداری حول جسم جاذب مرکزی
کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
دورةدیکشنری عربی به فارسیچرخه , چرخه زدن , سيکل , گرد() کردن , کامل کردن , تکميل کردن , دور زدن , مدور , گردي , منحني , دايره وار , عدد صحيح , مبلغ زياد , فرفره , چرخش (بدور خود) , چرخيدن , ريسيدن , رشتن , تنيدن , به درازاکشاندن , چرخاندن
حدورةلغتنامه دهخداحدورة. [ ح َ رَ ] (ع مص ) فربه شدن . ضخم شدن . (زوزنی ). || روان کردن چشم اشک را. (از منتهی الارب ).
حندورةلغتنامه دهخداحندورة. [ح ُ رَ / ح ِ دَ رَ ] (ع اِ) سیاهی دیده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). سیاهی دیده و حدقه . سیاهی چشم . (مهذب الاسماء). ج ، حنادیر. (مهذب الاسماء).