گندم نیرشتهdurum wheat, Triticum turgidum, T. durum, durumواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گندم سخت که از آن برای تهیۀ نیرشته استفاده میشود
دیگورونلغتنامه دهخدادیگورون . (اِخ ) (لهجه ٔ...) لهجه ٔ آسی یا آلانی یا اوستی از زبانهای ایرانی شرقی ، از ریشه ٔ هند و اروپائی که در قسمتی از نواحی کوهستانی قفقاز مرکزی رایج است و دارای دو لهجه ٔ مهم ایرون و دیگورون است . (از دائرة المعارف فارسی ).
انکتیل دوپرونلغتنامه دهخداانکتیل دوپرون . [ اَ پ ِ رُن ْ ] (اِخ ) (1731-1805 م .) مستشرق مشهور فرانسوی . وی برای فراگرفتن اوستا به هند رفت و با زردشتیان آمیخت . معروفترین اثر وی ترجمه ٔ فرانسوی اوستاست . وی نخستین مترجم و ناشر اوستا ب
دورونکلغتنامه دهخدادورونک . [دُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان . در 45 هزارگزی جنوب بهبهان و 9 هزارگزی باختر شوسه ٔ آغاجاری به بهبهان با 236 تن سکنه . آب آن از چ
دورونهلغتنامه دهخدادورونه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (اِ) آژفنداک . قوس قزح . (ناظم الاطباء).رنگین کمان . کمان رستم . درونه . رجوع به درونه شود.
شاتورنارلغتنامه دهخداشاتورنار. [ ت ُ رُ ] (اِخ ) مرکز کمون بوش دورون ، از آروندیسمان آرل واقع در نزدیکی رودخانه ٔ دورانس ، دارای 9100 تن جمعیت و تاکستانها و کشت میوه وصیفی کاری آن معروف است .
دورونکلغتنامه دهخدادورونک . [دُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان . در 45 هزارگزی جنوب بهبهان و 9 هزارگزی باختر شوسه ٔ آغاجاری به بهبهان با 236 تن سکنه . آب آن از چ
دورونهلغتنامه دهخدادورونه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (اِ) آژفنداک . قوس قزح . (ناظم الاطباء).رنگین کمان . کمان رستم . درونه . رجوع به درونه شود.