دوریسانلغتنامه دهخدادوریسان . (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . در 4 هزارگزی جنوب پاوه کنار راه اتومبیل رو پاوه به روانسر. 375 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل روست . (از فرهنگ جغرافیایی ای
دارسانلغتنامه دهخدادارسان . (اِخ ) دهی است از دهستان ایراندگان بخش خاش شهرستان زاهدان که در 70هزارگزی جنوب خاش و 29 هزارگزی خاور شوسه ٔ خاش به ایرانشهر واقع است . محلی کوهستانی گرمسیر مالاریایی و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
دارسانbonsai/ bonzaiواژههای مصوب فرهنگستانویژگی درختان یا گیاهانی که آنها را در گلدان بهنحوی هَرَس میکنند و ریشهها و ساقههایشان را محدود میکنند که حدود سی تا شصت سانتیمتر ارتفاع داشته باشند
ذورأسینلغتنامه دهخداذورأسین . [ رَءْ س َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحب دو سر. نام دو عضله است یکی در بازو دیگری در ران .
دریاشایانseaworthy, navigable 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی شناوری که ازنظر ساخت و کاربری و امکانات و تجهیزات و خدمه برای انجام مأموریتی خاص مناسب ارزیابی میشود