دوطرفهلغتنامه دهخدادوطرفه . [ دُ طَ رَ ف َ / ف ِ] (ص نسبی ) که دارای دو سو و جهت و جانب است . (یادداشت مؤلف ). دوسویه : خیابان دوطرفه ؛ که عبور و مرور وسایط نقلیه از دو سوی آن آزاد است ، مقابل یک طرفه .
بارگیری دوطرفهdouble-end loadingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری که در آن سر و ته باریک و ضخیم تنهها بهصورت متناوب بر روی یکدیگر قرار میگیرد تا ظرفیت بارگیری کامیون افزایش یابد
برخوانی دوطرفهtwo-way callواژههای مصوب فرهنگستانانتقال داده یا صوت بهطوریکه پایانههای فرستنده و گیرنده بتوانند آنها را همزمان ارسال و دریافت کنند
دوطرفهلغتنامه دهخدادوطرفه . [ دُ طَ رَ ف َ / ف ِ] (ص نسبی ) که دارای دو سو و جهت و جانب است . (یادداشت مؤلف ). دوسویه : خیابان دوطرفه ؛ که عبور و مرور وسایط نقلیه از دو سوی آن آزاد است ، مقابل یک طرفه .
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
دام رودلغتنامه دهخدادام رود. (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور. جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه . آب آن از قنات
دوطرفهلغتنامه دهخدادوطرفه . [ دُ طَ رَ ف َ / ف ِ] (ص نسبی ) که دارای دو سو و جهت و جانب است . (یادداشت مؤلف ). دوسویه : خیابان دوطرفه ؛ که عبور و مرور وسایط نقلیه از دو سوی آن آزاد است ، مقابل یک طرفه .
بارگیری دوطرفهdouble-end loadingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری که در آن سر و ته باریک و ضخیم تنهها بهصورت متناوب بر روی یکدیگر قرار میگیرد تا ظرفیت بارگیری کامیون افزایش یابد
برخوانی دوطرفهtwo-way callواژههای مصوب فرهنگستانانتقال داده یا صوت بهطوریکه پایانههای فرستنده و گیرنده بتوانند آنها را همزمان ارسال و دریافت کنند
پیجوی دوطرفهtwo-way pagerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیجو که به کاربر امکان میدهد تا برای فرستندۀ پیام اعلام وصول یا پاسخ بفرستد
ارتباطات دوطرفهtwo-way communications, half-duplex communicationsواژههای مصوب فرهنگستانارتباط میان دو ایستگاه بهنحویکه هر دو قادر به دریافت و ارسال پیام باشند