دوطرفیلغتنامه دهخدادوطرفی . [ دُ طَ رَ ] (ص نسبی مرکب ) بین اثنین و جانبین و از دو کنار. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح جانورشناسی ) هر گاه سطحی در طول بدن و در وسط سطح پشتی و شکمی بگذرانیم حیوان را به دو بخش کاملاً قرینه (راست و چپ ) تقسیم نماییم به قسمی که اندام یک طرف عیناً در طرف دیگر تکرار شود
دوطرفهلغتنامه دهخدادوطرفه . [ دُ طَ رَ ف َ / ف ِ] (ص نسبی ) که دارای دو سو و جهت و جانب است . (یادداشت مؤلف ). دوسویه : خیابان دوطرفه ؛ که عبور و مرور وسایط نقلیه از دو سوی آن آزاد است ، مقابل یک طرفه .
بیکاوریختتبارانAcoelomorphaواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از جانورانِ فاقد کاواک (coelom) و حفرۀ گوارشی یا حلق که تولیدمثل غیرجنسی دارند و فاقد دستگاه عصبی مرکزی هستند ولی تقارن دوطرفی دارند
تکلاکهویسانMonoplacophoraواژههای مصوب فرهنگستانردهای از نرمتنتباران که تقارن دوطرفی و یک پای پهن و تخت و تنها یک لاکه (shell) و جُبهای (mantle) با سه تا شش جفت آبشش دارند
پهنکرمتبارانPlatyhelminthesواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از جانوران که سادهترین جانوران سهلایهای دارای تقارن دوطرفی هستند؛ بدن آنها برگشکل یا کشیده و نواری است و ازلحاظ سازمانبندی، دارای اندام و دستگاه هستند
دایرهدارتبارانCycliophoraواژههای مصوب فرهنگستانشاخۀ تازهشناساییشدهای از سلسلۀ جانوران با تنها یک گونه و طول کمتر از یک میلیمتر و تقارن دوطرفی که با یک صفحۀ چسبنده به میزبان متصل میشوند؛ در اطراف دهان این جانوران و درست در مقابل مخرج آنها یک حلقۀ مژکدار وجود دارد
نرمتنتبارانMollusca, molluscsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از سلسلۀ جانوران با ریختشناسی بسیار متنوع که اعضای آن ساختار دهانی کیتینی به نام سوهانک (radula) دارند و تقارن دوطرفی و بندبند بودن بدنشان بهطور کامل یا تقریباً از بین رفته است؛ بدن آنها دارای پوستهای صدفی است که از ترشحات جُبه (mantle) به وجود آمده است