دولتکدهلغتنامه دهخدادولتکده . [ دَ / دُو ل َ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) جایگاه سعادت و خوشی . بارگاه . دولت سرا. سعادتگاه . (از یادداشت مؤلف ). دولت گاه : زان است که مرز رود راوردولت کده ای است شاد
دولتگاهلغتنامه دهخدادولتگاه . [ دَ ل َ ] (اِ مرکب ) دولتکده . دولت سرا. دولت منزل . بارگاه : فرود آمد به دولتگاه جمشیدچو در برج حمل تابنده خورشید. نظامی .و رجوع به دولت خانه و دولت سرا شود.
رودآورلغتنامه دهخدارودآور. [ وَ ] (اِخ ) نام قصبه ای است از همدان که 93 قریه ٔ متصل آباد دارد و منسوب بدانجا را رودآوردی گویند و اصل خواجه شمس از آنجا بوده چنانکه در این مصراع از رباعی مندرج است : رودآوری و محمد حافظ نام . (از آنندرا
منزلگهلغتنامه دهخدامنزلگه . [ م َ زِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) جایی که مسافران و کاروانیان فرودآیند. جایی که رهروان بار و بنه افکنند آسایش را : در آن بیابان منزلگهی عجایب بودکه گر بگویم کس را نیاید آن باور. فرخی .یاد باد آن شب که یارم دل ز