علاء الدنیا و الدینلغتنامه دهخداعلاء الدنیا و الدین . [ ع َ ئُدْ دُن ْ وَدْ دی ] (ع اِ مرکب ) لقب احترام آمیزی است که برای کسانی نوشته میشد که لقب علاءالدین داشتند.
تولغتنامه دهخداتو. [ ت ُ ] (ضمیر) به عربی انت گویند و بمعنی خود هم آمده است که آن را خویش و خویشتن خوانند. (برهان ). ضمیر مفرد مخاطب که بعربی انت باشد و بمعنی خود و بمعنی تران
ایاملغتنامه دهخداایام . [ اَی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ یوم . (دهار) (منتهی الارب ). اصل آن ایوم ، واو به یاء بدل شده و در یاء ادغام شده است . (منتهی الارب ). || فارسیان به معنی مطلق وق
دونلغتنامه دهخدادون . (ع ص ) پست . فرود. مقابل عالی . مردم پست و فرومایه . ج ، دونان . (ناظم الاطباء). هر شخص یا چیز اخس و ادنی از حیث ارزش و منزلت . شخص فرومایه و پست . ج ، دو
دنیلغتنامه دهخدادنی . [ دَ نی ی ] (ع ص ) ناکس .(منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (دهار) (شرفنامه ٔ منیری ). پست و دون و خسیس . (ناظم الاطباء). ناکس و پست فطرت و سفله ، مشتق از دنائ
بوقلمونلغتنامه دهخدابوقلمون . [ ق َ ل َ ] (اِ) دیبای رومی را گویند و آن جامه ای است که هر لحظه برنگی نماید. (برهان )(آنندراج ). نوعی از دیبای که هر لحظه برنگ دیگر نماید. (غیاث ) (ا