دوانهلغتنامه دهخدادوانه . [ دَ ن َ ] (نف ) نعت فاعلی از دویدن مثل : روانه از رفتن .- دوانه گردیدن ؛ دوان شدن . دویدن . (یادداشت مؤلف ) : از سوزش کون دوانه گردی زآنگونه که در نیابدت تیر.سوزنی .
دوگانهلغتنامه دهخدادوگانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد دو. (ناظم الاطباء). عدد دو که نصف آن یک است . (لغت محلی شوشتر) (از برهان ). دو عدد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) : یک موی بدزدیدم از دو زلفت چون
دیوانهلغتنامه دهخدادیوانه . [ دی ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش شیب آب شهرستان زابل با 120 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
دیوانهلغتنامه دهخدادیوانه . [ دی ن ِ ] (اِ) نام نقدینه ای مسین متداول در عهد عثمانی معادل پنج پاره برابر نیم قروش که در فلسطین و اردن در قدیم رایج بوده است . (النقودالعربیة ص 98 و 173).
دوگانهلغتنامه دهخدادوگانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد دو. (ناظم الاطباء). عدد دو که نصف آن یک است . (لغت محلی شوشتر) (از برهان ). دو عدد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) : یک موی بدزدیدم از دو زلفت چون
دوگانهفرهنگ فارسی عمید۱. دوتایی؛ هرچیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد.۲. (اسم) [قدیمی] نماز دورکعتی؛ دو رکعت نماز.۳. [قدیمی] نماز صبح.
دوگانهدیکشنری فارسی به انگلیسیbi-, bilateral, binary, double, conjugate, di- , double-barreled, double-edged, dual, twofold, twin
دوگانهلغتنامه دهخدادوگانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد دو. (ناظم الاطباء). عدد دو که نصف آن یک است . (لغت محلی شوشتر) (از برهان ). دو عدد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) : یک موی بدزدیدم از دو زلفت چون
بچه ٔ دوگانهلغتنامه دهخدابچه ٔ دوگانه . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ی ِ دُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توأم . (دهار). دو بچه که همزاد باشند. توأمان
دوگانهفرهنگ فارسی عمید۱. دوتایی؛ هرچیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد.۲. (اسم) [قدیمی] نماز دورکعتی؛ دو رکعت نماز.۳. [قدیمی] نماز صبح.
پیوندزنی دوگانهdouble workingواژههای مصوب فرهنگستانقرار دادن میانپایه بین پایه و پیوندک با انجام دو پیوند جداگانه
تجزیۀ دوگانهdouble articulation 1, duality, duality of structure, duality of patterningواژههای مصوب فرهنگستانتجزیۀ عناصر زبان به دو سطح واحدهای معنیدار یا تکواژ و واحدهای فاقد معنی یا واج