لغتنامه دهخدا
زخی . [ زُ خ َی ی ] (اِخ ) عنبری از اولاد فرطبن عبدمناف صحابی است . پیغمبر (ص ) او را برکت داد و با دست سرش را مسح کرد. (از منتهی الارب ). وی فرزند بنت ثعلبه ٔ عنبری است و نام او بسیار با اختلاف ضبط شده . دجین ، دخی ، رخی ، دخین ، از جمله ضبطهای نام اوست . ابن اثیر در اسد الغ