درِ تحتِفشارpressure door, plug doorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی در بر روی سازة هواگرد تحتِفشار که در هنگام بسته بودن، تمام تنشهای وارد بر سازه، از جمله فشار درونی، را تحمل میکند
درِ بارگُنجcontainer end door, end door 1واژههای مصوب فرهنگستاندری که در دیوارۀ انتهایی بارگُنج تعبیه میشود
دستگیرۀ داخلی درdoor inside handle, interior door handleواژههای مصوب فرهنگستاندستگیرهای در قسمت داخلی در برای باز کردن آن
سپیدپرلغتنامه دهخداسپیدپر. [ س َ / س ِ پ َ ] (اِ مرکب ) بمعنی پشه باشد و بعربی بق خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
باز سپیدپرلغتنامه دهخداباز سپیدپر. [ زِ س َ / س ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (آنندراج ). آفتاب . روز. (ناظم الاطباء) (دمزن ).
باز سفیدپرلغتنامه دهخداباز سفیدپر. [ زِ س َ / س ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (فرهنگ ضیاء). و رجوع به باز سفید پر شود.