گرفتار؛ مبتلا.〈 دچار شدن: (مصدر لازم)۱. گرفتار شدن؛ مبتلا گشتن.۲. به درد و مرض یا امری ناملایم مبتلا شدن.۳. [قدیمی] به شخص ناموافق برخورد کردن.
۱. دستخوش، گرفتار، گریبانگیر، مبتلا، مقید ۲. برخورد، تصادم