دیواخترلغتنامه دهخدادیواختر. [ وْ اَ ت َ ] (ص مرکب ) بدسرشت . (ناظم الاطباء). کنایه از بداختر زیرا که چیز بد را به دیو نسبت کنند که ترجمه ٔ شیطان است . (از آنندراج ).
ملکشاهیلغتنامه دهخداملکشاهی . [ م َ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به ملکشاه : دشمن از تیغ ملکشاهی حذر کرد و برفت زآنکه تیغش صاعقه ست و دشمنش دیواختر است . امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 96).|| ملکی . جلالی (تاریخ